همسرگزینی با عشق یا خرد

همسرگزینی با عشق یا خرد توجه کنید که وصلت دو انسان، آغازی است بر ایفای نقش بسیار حساس همسری، پدری و مادری و حفظ بهداشت خانواده. این نخستین و مهمترین واحد جامعه نقش های گوناگونی را باید بر دوش بکشد.


سنگ بنای خانواده سالم، همسر گزینی بر مبنای صحیح است. به مصداق سنگ اول گر نهد معمار کج، یک انتخاب نادرست، انتخابی احساسی یا شتاب آلود، به شکل گیری خانواده ای منتهی می شود که با هیچ نوع مداخله و مشاوره ازدواج نمی‌تواند انسجام ضروری را کسب، و کارکرد های بهنجار خانواده را در جامعه به اجرا درآورد. توجه کنید که وصلت دو انسان، آغازی است بر ایفای نقش بسیار حساس همسری، پدری و مادری و حفظ بهداشت خانواده. این نخستین و مهمترین واحد جامعه نقش های گوناگونی را باید بر دوش بکشد.

مردی که ازدواج می کند باید از توانایی های اداره ی خانواده و ایفای نقش پدری برخوردار باشد و زن توانایی مادر شدن، اداره امور خانه و فرزند پروری را دارا باشد. جامعه سالم و بهداشت روان جامعه در گرو این نخستین گام صحیح و استوار است: همسر گزینی‌.

جوانانی که به این گزینش بهای لازم را نداده ‌اند، یا در دام سهل انگاری، برخوردهای احساسی، رودربایستی ها، فشارهای خانوادگی، گذشته های نابجا گیر افتاده اند، خود را در دوزخی می یابند که باید تمام عمر در آن بسوزند یا با پرداخت بهای سنگین عاطفی، مادی و معنوی  شرایط خروج خود از رابطه اشتباه را فراهم آورند. آنان حتی با فرار از این برزخ، با مشکلات و معضلات بزرگ تری چون آسیب های روانی ناشی از طلاق و کودکان طلاق، روبرو هستند. این حق برای کودکان طلاق همیشه محفوظ است که  از والدین خویش بپرسند چرا با چشمانی  بسته ازدواج کردند و چرا فرزندانی به بار آوردند که توان پرورش آن ها را نداشتند. مسئولیت جواب به این سوال کودکان طلاق چه کسی جز پدر و مادرشان است؟

 

ناسازگاری و شکست در ازدواج

سخن از ناسازگاری و شکست در ازدواج است. این نکته تداعی گر آن نیست که سرنوشت ازدواج در خانواده‌ های ما چنین تلخ و نابسامان است. میلیون ها زن و مرد ایرانی سازگارانه و با عشق و محبت با هم زندگی می کنند. ما از آن ها سخن به میان نیاورده ایم چرا که مشکلی ندارند. ما به عمد از خانواده ‌های مسئله ‌دار سخن گفته ایم که هشداری باشد به جوانان که در انتخاب خویش به نکات ضروری دقت کنند. اگر در گذشته به اختلافات پدران و مادران ما با برتری مرد خانه، سرپوش نهاده می شد، امروزه با تغییر نگرش ها این راه حل ها دیگر کارساز نیست.

ممکن است جنگ قدرت منتهی به سلطه، آرامشی موقتی و ظاهری در خانواده پدید آورد، اما آیا در چنین  خانواده ای می‌توان از عشق و صمیمیت سخن به میان آورد؟ آیا چنین همسرانی از لحظه‌های زندگی با هم لذت می برند؟

نکته مهم دیگر اینکه اگر زوجین جوان علی رغم اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، در طی جلسات مشاوره قبل از ازدواج نحوه مدارا و کنار آمدن بالغانه با اختلاف نظرهای یکدیگر را فرا بگیرند و بتوانند با این اختلافات کنار بیایند، زندگی لذت بخش تری نخواهند داشت؟

چرا ازدواج؟

آیا باید مرد یا زن جذاب و زیبا باشند تا ازدواج موفقیت آمیز باشد؟ خیر!

زیبایی به تنهایی عاملی در موفقیت و پایداری ازدواج نیست، بله گاهی (و نه همیشه) سبب شکست ازدواج نیز می شود. واقعیت این است که زیبایی و جذابیت ممکن است غرور نابجا ایجاد کند و در این صورت سازگاری و انعطاف پذیری را کاهش دهد. و نکته دیگر که البته در جامعه ما چندان جایگاهی ندارد، اما نفی ضرورت زیبایی برای پایایی و استحکام ازدواج به معنای نفی اهمیت ظاهر و فیزیک بدنی در ازدواج نیست. ظاهر شریک زندگی آینده ی شما باید مقبول شما بوده و احساس مثبتی نسبت به او داشته باشید.

تفاوت سنی زیاد در ازدواج مشکل ساز می ‌شود؟

تفاوت سنی زیاد بین زن و شوهر می ‌تواند برای هر دونفر مشکلات جدی ایجاد کند. البته معمولاً در اوایل ازدواج این مشکلات چندان زیاد به نظر نمی‌رسد، اما پس از گذشت چند سال به طور جدی خود را نشان می‌دهند.

تفاوت سنی در سنین پایین‌ تر مشکلات بیشتری را ایجاد می‌کند، تا در سنین بالاتر، زیرا که پختگی و سطح تجربیات آن ها در مقایسه با زوج دوم از شباهت کمتری برخوردار است.

مثلاً تفاوت سنی یک مرد ۳۵ ساله با یک دختر ۲۰ ساله مشکلات بیشتری را سبب می‌شود، تا تفاوت سنی بین یک مرد ۵۵ ساله با یک خانم ۴۰ ساله. زیرا یک زن ۴۰ ساله تجربیات مشترک بیشتری با یک مرد ۵۵ ساله دارد، و نسبت به دیدگاه ها و نظرات خود پیرامون زندگی به یک وضعیت مشخص و ثابتی رسیده است، تا یک دختر ۲۰ ساله در مقایسه با یک مرد ۳۵ ساله.

اگر در ازدواج از همسر خود بزرگ تر باشید، این امکان وجود دارد که به دنبال این باشید خود را جوان‌تر از سن واقعی‌ تان نشان دهید، به علاوه حوصله و تحمل بی ‌تجربگی ‌ها و کندی‌ های همسرتان را در مسائل زندگی نداشته باشید. همچنین ممکن است به واسطه تجربه‌ی بیشتری که دارید برای همسر خود نقش والد را بازی کنید و او را پند و اندرز بدهید و وسوسه شوید که او را کنترل کنید.

 از طرف دیگر، اگر از همسر خود جوان تر باشید این امکان وجود دارد که به او به عنوان یک الگو و آموزگار نگاه کنید و برای همسرتان نقش "کودک" را بازی کنید و در مقابل او احساس ضعف و حقارت کنید. همچنین ممکن است بخواهید خود را با ایجاد تغییراتی در ظاهر یا نوع پوشش تان مسن تر از سن واقعی ‌تان نشان دهید برای اینکه تفاهم بین خود و همسرتان را بیشتر کنید.

موارد احتیاط در دوران آشنایی که باید آنها را قبل از رسمی شدن رابطه تان، به دقت بررسی کنید:

وابستگی های افراطی:  افرادی که وابستگی شدیدی به خانواده هایشان دارند چه از لحاظ مالی و چه از نظر معنوی و عاطفی. به عبارتی  در ایجاد و حفظ حریم شخصی خود ناتوان هستند.

 جبران کمبودها: افرادی که برای جبران کمبود های خانوادگی می خواهند ازدواج کنند به این شکل به دنبال نوعی مادر یا پدر جوان می‌گردند و نه صرفاً همسر. خودشان نیز آماده پذیرش نقش‌ های همسری برای طرف مقابل نیستند.

قول تغییر بعد از ازدواج: کسی که قول  تغییر برای بهتر شدن البته بعد از ازدواج  می دهد مثلا  ترک سیگار، کاهش وزن و .....  آنچه که باید برای شما مرجع اصلی تصمیم گیری باشد وضعیت اکنون و حال حاضر فرد است. به عبارتی با تکیه بر وعده های آینده انتخاب نکنید.

فرار از غم جدایی: افرادی که صرفاً برای فرار کردن از تنهایی یا به عبارتی اجتناب از مواجه شدن با غم از دست دادن رابطه های قبلی خود ازدواج می کنند.

زیبایی و کاهش تنش جنسی: کسانی که ملاک اصلی شأن  صرفاً زیبایی و تامین نیاز جنسی است و سایر جوانب برایشان اهمیتی ندارد.

 

جذابیت طرحواره ای چیست؟

جذابیت طرحواره ای به این معناست که فرد برای ازدواج و روابط عاشقانه به دنبال کسی می گردد که صرفاً طرحواره های ناسازگارش را تایید نماید. به عبارتی دقیقا طرف مقابل باید رفتار هایی داشته باشد که طرحواره های  فرد را مجدداً باز آفرینی و تکرار کند.

 در این صورت فرد مورد نظر بسیار جذاب به نظر می‌رسد. در واقع جذاب برای طرحواره های فرد و نه الزاماً جذاب به دلیل انطباق با معیارها و ملاک های منطقی فرد. مثلاً کسانی که طرحواره رهاشدگی دارند جذب کسانی می شوند که آنها را رها می کنند و حتی در ناخودآگاه شان کسانی را که متعهد و پایبند هستند کسل کننده و این روابط را روابطی بی روح  می دانند. یا مثلاً فردی که طرحواره بی ارزشی یا نقص و شرم دارد جذب افراد خودشیفته می‌شود و معمولاً در رابطه تحقیر را جذاب ارزیابی می کند و متاسفانه این چرخه با ورود یک عشق جدید که مجدداً همان خصوصیت را دارد تکرار خواهد شد و فرد هر بار روابط بی کیفیت را تجربه می کند و بسیار آسیب می بیند.

 

منبع: دکتر موذنی

 

1400/05/26
20:42:27
5.0 / 5
989
تگهای خبر: رپورتاژ , بهداشت , زندگی , كنترل
این مطلب را می پسندید؟
(2)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۱
روان ما Ravanema
ravanema.ir - حقوق مادی و معنوی سایت روان ما محفوظ است

روان ما

روانشناسی و روانپزشکی